
تحقیق در مورد مکانیسمهای مقاومت به غرقاب در گیاهان در word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد مکانیسمهای مقاومت به غرقاب در گیاهان در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد مکانیسمهای مقاومت به غرقاب در گیاهان در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد مکانیسمهای مقاومت به غرقاب در گیاهان در word :
مکانیسمهای مقاومت به غرقاب در گیاهان
مقدمه
اغلب یک دوره بارندگی یا آبیاری بیش از حد همراه با زهکشی ضعیف خاک، باعث غرقاب شدن خاک میشود. غرقاب شدن به طور گستردهای در خاکهای جهان رخ میدهد که آسیب جدید به پوشش گیاهان طبیعی و گیاهان زراعی دارد. در خاکهای غرقاب فضای مخصوص هوا از آب پر شده و در نتیجه انتشار گازها بین جو و خاک سپهر (ریزوسفر) و ریشه به تاخیر میافتد.
اکسیژن محلول توسط میکروارگانیسمها و تنفس ریشهای از محلول خاک تخلیه میشود. تخلیه اکسیژن محلول در خاکهای غرقاب بسته به درجه حرارت، فعالیت تنفسی گیاهان و میکروارگانیسمها و نیر فراوانی و تداوم اشباع بودن خاک منجر به کاهش یا عدم وجود اکسیژن طی چند ساعت الی چند روز میشود. کمبود اکسیژن محدودیت عمدهای برای رشد و باروری گیاهان است، لذا زنده ماندن گیاه در شرایط غرقاب در وهله اول منوط به سازگاری آن با شرایط کمبود اکسیژن است. گیاهان مقاوم به غرقاب مکانیسمهای مخلتفی را از جمله توانایی غیرسمی نمودن یونهای احیا شده توسط ریشه، اجتناب از کمبود اکسیژن توسط انتقال داخلی اکسیژن از برگها به ریشهها و قدرت ثبات متابولیسم، حداقل در سطح فرآیندهای نگهداری توسط مسیرهای غیرهوازی بکار میگیرند.
تحقیقات مختلفی در مورد واکنشهای گیاه به غرقاب و کمبود اکسیژن از جهت سازگاریهای مولکولی، بیوشیمیایی فیزیولوژیکی، آناتومیکی و مورفولوژیکی انجام شده است. مقاومت جامعی نیز در این مورد ارائه شده است. مهمترین سوال مطرح شده، مکانیسمهای سازگاری گیاه به تنش اکسیژن است. اکثر مقالات مربوط به سازگاری در اندامهای هوایی یا گیاه کامل است.
سازگاری متابولیکی
پاسخهای متابولیکی نسبت به کمبود و یا نبود اکسیژن به صورت گستردهای در بسیاری از گونههای گیاهی مطالعه شده است، اما مکانیسم مشترک در مورد مقاومت به این شرایط نشده است. نظریههای متعددی در مورد سازگاری متابولیکی ارائه شده است.
اولین فرضیه در مورد تشریح تحمل متابولیکی غرقاب توسط مک منمون و کرافورد (1971) ارائه شده است. آنها چنین مطرح کردند که مقاومت ریشههای گیاهان مناطق مرطوب به حالت غرقاب به جنبههای اختصاصی متابولیسم آنها بستگی دارد و نیز مقاومت به غرقاب در یک گیاه خاص به قدرت اجتناب آن گیاه از تجمع اتانول در مسیر گلیکولیت وابسته است.
بنابراین حفظ یک سطح بیوسنتز پایین اتانول باعث مقاومت به غرقاب میشود. در ریشه گیاهان مقاوم به غرقاب در شرایط کمبود اکسیژن گلوکز بر اساس تخمیر الکلی متابولیز میشود و آسیب به گیاه در محیط رشد دارای کمبود اکسیژن به دلیل خودسمیت ناشی از تولیدات نهایی تخمیر، خصوصاً اتانول است که در بافتهای گیاه در شرایط غیرهوازی تجمع مییابد.
عقیده بر این است که در ریشه گیاهان مقاومبه غرقاب از تجمع اتانول سمی اجتناب میشود، بدین صورت که فرآیند تجزیه گلوکز به سمیت تشکیل مالات که دارای سمیت کمتری است، سوق میدهد. همچنین این نظریه میگوید که سرعت گلکوز در پاسخ به تنش اکسیژن ناشی از تولید اتانل، در گونههای حساس به غرقاب بیشتر از گیاهان مقاوم به غرقاب است.
در گلیکولیز چندین آنزیم تخمیری مهم از جمله پیروات دی کروبوکسیلاز دی هیدروژناز و الکل دی هیدروژناز دخیلاند. الکل ی هیدروژناز (ADH)، آنزیمی است که در رابطه با محیط غیرهوازی به طور کامل مورد مطالعه قرار گرفته است. در اکثر گیاهان، در پاسخ به تنش بیهوازی فعالیت ADH افزایش مییابد. میزان القای ADH در اندامهای مختلف یک گونه متفاوت است. به طور مثال بر اساس وزن تر، القای ADH درکولئوپتیل و برگها بسیار کمتر از نوک ریشه است. اگرچه برای رشد ذرت در هوای معمولی ظاهراً نیازی به فعالیت ADH نیست، ولی
موتانتهای فاقد ADH نشان دادند که فعالیت ADH برای ادامه بقای این گونه طی غرقاب ضروری میباشد. گیاهچههای موتانت ذرت فاقد ADH در شرایط بدون اکسیژن تنها چند ساعت زنده ماندند،در حالی که گیاهچههای ذرت معمولی در این شرایط تا سه روز زنده ماندند. گرچه تحقیق بر روی گیاه سوروف (Echinochioa phyllopopon) نشان میدهد که هیچگونه همبستگی بین مقاومت به غرقاب فعالیت یا تعداد ایزوزیمهای ADH وجود ندارد. همچنین هیچگونه همبستگی به فعالیت ADH و سرعت تولید الکل تحت شرایط بدون اکسیژن، در ریشه گزنه (Urtica) وجود ندارد. القای فعالیت ADH تنها عاملی نیست که منجر به افزایش زنده ماندن نوک ریشههای انواع وحشی ذرت میشود.
ممکن است رابطه بین فعالیت ADH و مکان آن در گیاه وجود داشته باشد. در گونههای مقاوم به غرقاب مثل برنج و سوروف در شرایط بدون اکسیژن فعالیت آنزیم ADHدر برگها بیش از ریشههاست، در حالی که در گیاهان غیرمقاوم به غرقاب مثل ذرت و نخود، فعالیت ADH در ریشهها بیش از برگها مشاهده شده است. در برنج وحشی فعالیت بیشتر ADH در
ریشهها نسبت به اندامهای هوایی بعد از دو روز غرقاب، نشان میدهد که این رابطه در گیاهان مقاوم به غرقاب صادق نیست. در گیاهچههای 5 تا 25 روز سویا، القای ADH به اندام و بین گیاه بستگی دارد. ممکن است فعالیت زیادئ ADH در محیط با کمبود اکسیژن برای جوانهزنی بذور در گیاه برنج وحشی مهم باشد. با این حال هنوز نقش فیزیولوژیکی فعالیت زیاد ADH در ریشهها روشن نیست.
لاکتات دی هیدروژناز (LDH) نیز در ریشهها و بذور چندین گونه در شرایط بیهوازی القا میشود. تخمیر لاکتاتاغلب در ریشههایی که در محیط بیهوازیاند و یا بذور در حال جوانهزدن، انجام میشود و عقیده بر این است که این یک نقش موقتی در لاکتات است. فعالیت LDH القا شده، تخمیر لاکتات را حمایت میکند و تعادل اکسیداسیون و احیا را بدون از دست دادن کربن ـ که ناشی از تخمیر اتانول است ـ انجام میدهد. القای فعالیت LDH در ریشهها، که بدون هیچگونه افزایش در غلظت لاکتات در گیاهچههایی که در معرض کمبود اکسیژن هستند، صورت میگیرد، نشانگر این است که مزیت فیزیولوژیکی افزایش فعالیت LDH در بافت ریشه طی یک دوره طولانی کمبود اکسیژن، هنوز ناشناخته باقی مانده است. پیروات دی
کربوکسیلاز (PDC) در مراحل حساس دارای متابولیسم بیهوازی بوده و دی کربوکسیلاسیون پیروات را تسریع کرده و در CO2 و استالئید، یعنی پیش ماده اتانولرا تولید میکند. در ذرت، در مرحله بیهوازی، فعالیت PDC به 5 تا 9 برابر میرسد. هرچند هیچگونه رابطهای بین سطح اتانول و القای ساخت PDC در ذرت و برنج دیده نشده است.
برای ارزیابی اهمیت فرآیندهای گلیکولینی در مقاومت به تنش اکسیژن، حداقل لازم است چندین آنزیم مسیرهای گلیکولینی شناخته شوند. یک آزمایش در مورد گندم، این فرضیه را تقویت میکند که سرعت بالای تخمیر الکلی یک عامل مهم مقاومت بافت گیاه به فقدان اکسیژن است، زیرا ریشههای گندم به نبود اکسیژن حساس است. در این ریشهها، سرعت تخمیر الکل و بنابراین گلیکولیز معمولاً توسط سطح کم PDC, ADH محدود میشود. هنوز ثاب
ت نشده است که با افزایش ADH یا PDCمهمترین عامل دخیل در افزایش مقاومت به نبود اکسیژن هستند یا خیر؟
این فرضیه که یک مسیر تخمیری منجر به تجمع اتانول و متعاقب آن خسارت غرقاب میشود، را زیر سوال برده است. شرایط غیرهوازی منجر به تولید اتانول، هم در گونههای مقاوم به غرقاب مثل برنج و هم گونههای غیرمقاوم مثل نخود میشود. گونههای مقاومبه غرقاب حتی میتوانند نسبت به گیاهان غیرمقاوم، الکل و سرعت گلیلولیز بیشتری نسبت داشته باشند. تحقیقات در مورد نخود نشانگر این است که به نظر نمیرسد محتوای اتانول اثرات معنیداری در رشد یا زنده ماندن گیاه داشته باشد، زیرا میزان اتانول در شرایط هوازی و
بیهوازی در شرایط مشابه با 100 برابر غلظت مقادیر یافت شده در شیره آوندی گیاه نخود غرقاب شده، باعث هیچگونه آسیبی نشده و یا اآسیب اندکی ایجاد نموده است.
از بین رفتن سلولهای گیاهی که در شرایط بیهوازی هستند، بر اثر تولید نهایی تخمیر نیز در هالهای از شک قرار دارد. ثابت نگهداشتن و یا حتی افزایش تخمیر توسط تغذیه گلوکز میتواند زنده ماندن سلول گیاهی را در شرایط کمبود اکسیژن تسهیل نماید. نشان داده شده است که اگر ریشهها از خارج از محیط گلوکز دریافت کنند، از تخریب فراساختمانی آنها
تحت شرایط کمبود اکسیژن میتواند جلوگیری شود، همانطور که در آزمایشی در مورد ریشههای برنج، کدو تنبل و نخود و کلئوپتیل و برگهای برنج این مورد دیده شد. به نظر میرسد ارتباط بیوشیمیایی و آنزیمی بین بیوسنتز اتانول و خسارت ناشی از غرقاب به اندازه ارتباط بین مقدار اتانول موجود و خسارت ناشی از غرقاب غیرمتحمل باشد. از آنجا که تجمع اتانول زیاد است، به نظر میرسد که پاسخهای متابولیکی دیگری باید در ایجاد مقاومت درازمدت به کمبود اکسیژن دارای اهمیت باشند.
فرضیه دیگری در مورد تطابق متابولیکی که توسط دیویس (1980) پیشنهاد شد، سعی دارد نقش لاکتات را به عنوان یک عامل مهم در القای سایر پروتئینهای دخیل در هنگام تنش کمبود اکسیژن از طریق کاهش pH سلولها در مقاومت کوتاه مدت به غرقاب در برخی گیاهان بیان کند. طبق این فرضیه، علت خسارت وارد آمده به گیاه تحت شرایط کمبود اکسیژن،میشود، ولی از آنجا که pH سیتوپلاسمی کاهش مییابد، از فعالیت LDH ممانعت به عمل آمده، فعالیت PDC افزایش یافته و ساخت اتانول غالبیت مییابد. این فرضیه اخیراً توسط انجام آزمایشهایی با استفاده از روش تشدید مغناطیسی هستهای 12C, 31P2 به اثبات رسیده است. به نظر میرسد طی دوره طولانی بدون اکسیژن، کاهش شدید pH سیتوپلاسمی علامت مرگ سلول نوک ریشه ذرت یا نخود ـ علیرغم ادامه تخمیر ـ باشد که نشان میدهد تخمیر برای حفظ تولید انرژی برای یک دوره طولانی کافی نیست. اس
یدی بودن سیتوپلاسم شاخصی در عدم تحمل غرقاب در گیاهان میباشد و مقاومت به فقدان اکسیژن همبستگی معکوس با مقدار اسیدی بودن سیتوپلاسم دارد.
pH سیتوپلاسم در گیاهان توسط اثرات ترکیبی بسیاری از واکنشها، مثل ترشح لاکتات، تخمیر به لاکتات، انتقال H+ کربوکسیلاسیون ـ دی کربوکسیلاسیون و تخمیر به آلانین ایجاد میگردد. مطالعات بیشتری برای ارزیابی اهمیت تخمیر به لاکتات و خروج لاکتات در تنظیم pH سیتوپلاسمی در نوک ریشههای بیهوازی لازم است. مکانیسمهای خسارت سیتوپلاسمی ناشی از کاهش pH ناشناخته مانده است، ولی مطالعات انجام شده با میکروسکوپ الکترونی نشان داده که اثرات کمبود اکسیژن باعث تغییر در ساختار نرم سلولهای مریستمی خصوصاً در میتوکندری، جسم گلژی و کروماتیم میشود. هرچند، تغییر در متابولیسم غیرهوازی از جمله تغییرات pH در بسیاری از گونههای گیاهی نشان داده شده است. به نظر
نمیرسد که این مکانیسم نقش اساسی در زنده ماندن گیاه در کمبود طولانی مدت اکسیژن داشته باشد و همچنین در بافتهای مختلف مثلاً در ریشه و بذرها و در گونههای مختلف مقاوم به غرقاب مثل برنج و سوروف اهمیت متفاوتی دارد.
در شرایط طبیعی، غلظت اکسیژن در خاکهای غرقاب پس از چند ساعت یا چند روز، کاهش مییابد، لذا ریشهها یک
دوره کمبود اکسیژن را از فقدان اکسیژن تجربه مینمایند. آزمایشهای انجام شده در ذرت و گندم نشان داد که قدرت نوک ریشهها در تحمل نبود اکسیژن تجریه مینمایند. آزمایشهای انجام شده در ذرت و گندم نشان داد که قدرت نوک ریشهها در تحمل نبود اکسیژن به تدریج پس از اولین تجربه کمبود اکسیژن و در طول زمان بهبود مییابد.
مکانیسمهای مسوول تطابق به کمبود اکسیژن در بهبود مقاومت به تنش کمبود اکسیژن به خوبی شناخته نشده است. یک احتمال این است که کمبود اکسیژن باعث ایجاد یک مکانیسم انتقال میشود تا لاکتات را از سلولهایی که در معرض فقدان اکسیژن قرار گرفتهاند، خارج نمایند و از این طریق اسیدی شدن سیتوپلاسم به تاخیر افتد. توضیح بیشتر این که سازگار شدن به کمبود اکسیژن میتواند تولید انرژی را بهبود بخش، زیرا آزمایشها نشان میدهدکه نوک ریشههای سازگاری شده طی نبود دائم اکسیژن، ATP بیشتری نسبت به گیاهان غیرسازگار شده تولید میکنند. نوک ریشههای متصل به گیاه سازگار شده نیز دارای میزان بیشتری فعالیت ADH در طی یک دوره قرار گرفتن در معرض نبرد دائم اکسیژن است. بر اساس بحث فوق، به عوامل دیگری نیز برای شناخت بیشتر خود سمیت اتانول و کاهش pH سیتوپلاسمی نیاز است. به نظر میرسد که فرضیههای فوق فقط برای مقاومت به غرقاب در کوتاه مدت کارآمد هستند، زیرا افزایش فعالیت ADH در ریشه در اثر رسیدن هوا به ریشه متوقف میشود.
سازگاری آناتومیکی و مورفولوژیکی
سازگاریهای آناتومیکی و مورفولوژیکی به غرقاب ممکن است در سازگاریهای درازمدت به این تنش مهم باشند. گیاهان مقاوم به غرقاب خصوصیات ویژه آناتومیکی و مورفولوژیکی مقل تشکیل آئرانشیم (فضای پر از هوای بین سلولی) در پوست ریشه و تولید ریشههای نابجا کسب میکنند تا بتوانند در شرایط تنش زنده مانده و اعمال حیاتی خود را انجام دهند.
وجود آئرانشیم در ریشهها، مشخصاً در حیات گیاهان تحت شرایط غرقاب موثر است و به عنوانیک پاسخ تطابقی به غرقاب مورد توجه قرار گرفته است. لزوم وجود آئرانشیم میتواند از روی چند خصوصیت ریشههای آئرانشیمی از جمله:
الف) انتقال بیشتر اکسیژن درک شود. در بسیاری از گونهها، آئرانشیمها اگر نتوانند تمام نیازهای اکسیژن ریشه را تامین نمایند، لااقل بخش اعظمی از نیازهای اکسیژن ریشه و محیط اطراف خاک سپهر تامین میکنند. افزایش منافذ ریشه، انتقال داخلی اکسیژن و رشد اندامهای هوایی را در گیاه ترشک (Rumex) به مقدار زیادی افزایش میدهد. اگرچه رابطه نزدیکی از جهت وظایف بین رشد اندامهای هوایی و تکامل آئرانشیم مطرح شده است، ولی هنوز تحقیقات کافی بر روی اثرات متقابل بین این دو پدیده انجام نگرفته است.
ب) مشخصه دیگر، ریشههای دارای آئرانشیم رشد مداوم آنها در شرایط غیرهوازی است. سرعت طویل شدن ریشههایی با منافذ بزرگ، بیشتر از ریشههای دارای آئرانشیم کمتر است.
ج) وقتی ریشههای ذرت دارای آئرانشیم به شرایط غیرهوازی منتقل میشوند، دارای محتوی ATP، بار انرژی آدنیلات و نسبت ATP به ADP بیشتری از ریشههای غیرآرانشیمی خواهند بود.
د) و نهایتاً این که در ریشههای آئرانشیمدار علف هرز زلف پیر (Senecia) از فعالیت مسیر سیتوکروم در اثر انتقال به شرایط غیرهوازی ممانعت نمیشود.
در بسیاری از گونهها، آئرانشیم در ریشهها تحت شرایط کمبود اکسیژن تشکیل میشود. مقدار آئرانشیم ریشهها در گونههای مختلف در ژنوتیپهای یک گونه متفاوت است. در گیاهان مناطق مرطوب آئرانشیم به میزان زیاد تشکیل میشود. آئرانشیمها در بسیاری از گونههای علفی مناطق غیرمرطوب از جمله گندم و ذرت نیز دیده شده است. هوانگ و همکاران
(19941995 ) چند نوع گندم را مورد مطالعه قرار داده و دریافتند که ارقام مقاوم به غرقاب دارا ی آئرانشیم بیشتری از ارقام حساس به غرقاب در شرایط غرقابی محیط ریشهاند. از 91 گونه گیاهی که توسط جاستین و آرمسترانگ (1987) مورد مطالعه قرار گرفت، میزان آئرانشیمها با مقاومت به غرقاب همبستگی داشت. توپا و مک لئود (1986) نیز ابراز نمودند که مقاومت به غرقاب در کاج (Pinus serotina) با تشکیل آئرانشیمها همبستگی مثبت دارد.
مکانیسمهایی که منجر به افزایش منافذ هوا یا ویژگیهای دیگر سازگاری مثل توسعه ریشههای نابجا در گیاهان مقاوم به غرقاب میشود، هنوز کاملاً شناخته نشدهاند. ریشههای گیاهان مناطق مرطوب مثل برنج در شرایط تهویه نیز تشکیل آئرانشیم میدهند و این امر نشانگر این است که تشکیل آئرانشیم به صورت ژنتیکی کنترل میشود و این در حالی است که تشکیل آئرانشیم در گیاهان مناطق غیرمرطوب، شدیداً تحت تاثیر شرایط بیرونی خصوصاً کمبود اکسیژن محیط ریشه است.
شواهدی وجود دارد که فرآیندهای فیزیولوژیکی در ریشه ذرت در پاسخ به کمبود اکسیژن باعث تجزیه سلولها میشوند. در ذرت افزایش سطح اتانول داخلی در شرایط کمبود اکسیژن موجب القای شکستن دیوارههای سلولهای پوستی شده و بنابراین آئرانشیمها بر اثر تخریب سلولی تشکیل میشوند. در حقیقت ریشههایی که در معرض کمبود اکسیژناند، در مقایسه با ریشههای در معرض تهویه، مقداری بیشتری اتیلن داخلی تولید میکنند که این مقدار در ارقام گندم مقاوم به غرقاب بیشتر است (شکل 1). افزایش غلظت اتیلن داخلی به میزان حدود 20% شرایط تهویه طبیعی رشد، برای تشکیل آئرانشیم در پوست ریشههای ذرت کافی است.
به علاوه تیمار اتیلن خارجی در ژنوتپهای مختلف گندم نیز تشکیل آئرانشیم را افزایش داد (شکل 2).
گاز اتیلن بکار برده شده در محلول کاملاً تهویه شده و حتی در غلظتهای 1/0 میکرولیتر در لیتر برای ریشههای ذرت، منجر به تشکیل آئرانشیم شد. مشابه این زمانی که پیش ماده اتیلن از 1-آمینوسکلو پروپان 1-کربوکسیلیک اسید (ACC) نیز در شرایط تهویه مطلوب بکار برده شد، تشکیل آئرانشیم را تحریک نمود. جلوگیری از تولید اتیلن بوسیله نیترات نقره یا کبالت، موجب عدم تشکیل آئرانشیم شده که خود گواه دیگری بر این است که اتیلن داخلی القای تشکیل آئرانشیم را در ریشه ذرت کنترل میکند. به نظر میرسد نقش اتیلن در تخریب سلولهای پوستی ریشه برنج وابسته به رقم باشد. به عنوان مثال جکسون و همکاران (1985) هیچگونه اثر ناشی از اتیلن را در یک رقم برنج مشاهده نکردند، در حالی که جاستین و آرمسترانگ (1991)، در رقم دیگری افزایش اندکی در تشکیل آئرانشیم مشاهده نمودند. در مورد اعمال بیوشیمیایی و آنزیمی انجام شده در طی شکستن دیواره سلولی در جریان روند تخریب سلول اطلاعات اندکی در دست است. تشکیل آئرانشیم با جدا شدن سلولها در طی گسترش آنها (شیزوژنی) و یا مرگ سلولها و انحلال آنها (لیزی ژنی) صورت میپذیرد.

- ۹۵/۰۸/۱۰