
پروژه دانشجویی مقاله بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام تحت word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام تحت word :
بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام
مقدمه
امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی برای دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی در سال 1357 (1979) نقطه عطف مهمی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران و حتی جهان بشریت بوده است افغانستان عامل مهمی برای بازتاب انقلاب اسلامی در آسیای مرکزی بود. در دهه نخست انقلاب این کشور تحت اشغال بود و سربازانی از ممالک آسیایی شوروی، در افغانستان می جنگیدند که به نوعی با مجاهدین تماس داشتند.
انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب شرقی آسیا پس از گذشت سال های اولیه – پیش از آن به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تکرار مطرح باشد- به مثابه منبعی الهام بخش تلقی و موجب تجدید توان حرکت انقلاب اسلامی در این جوامع شد.
با گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی به نظر می رسد که زمان مقتضی برای ارزیابی اثرات و بازتاب برون مرزی انقلاب اسلامی فرا رسیده و می توان بازتاب آن را در گذشته و اثرات احتمالی آینده احتمالی آینده انقلاب را بر جهان اسلام مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و این مهمی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و نتایج حرکت ها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقه ای و بین المللی، پدیده ای اثرگذار در جهان اسلام بوده است. این مایه های اثر بخش به طور طبیعی یا ارادی و برنامه ریزی شده و از طریق کنترل هایی چون ارگان های انقلابی سازمان های رسمی دولتی و اداری، ارتباط علمی و فرهنگی، مبادلات تجاری و اقتصادی، در کشورهای مسلمان بازتاب یافته و دولت ها و جنبش ها و سازمان های دینی را در آن جوامع به درجات مختلف متأثر از آن نموده است.
امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی بر دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی در سال 1357 (1979) نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است.
از آن مهمتر تحولی است که در نظام بین الملل و جهان بشریت ایجاد کرده است. نظامی که بعد از عهدنامه «وستفالیا» با مرکزیت دولت های اروپایی و بعد از آن با مشارکت ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و جنگ های بزرگ جهانی در رقابت با این قدرت ها بود و کشورهای جهان سوم و منجمله دولت های اسلامی را تابعی غیر اثر گذار از نظام شکل گرفته در غرب می دیدند. مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی این قانون مندی در هم ریخت، نظام دو قطبی به چالش کشیده شد
و نهایتاً فروپاشید و با وجود گذشت نزدیک به 15 سال همچنان بر سر ایجاد نظام آینده (نظام تک قطبی و چند قطبی) با هم اختلاف داشته و پذیرفته اند که جهان اسلام به عنوان یک قدرت در حال ظهور در شکل گیری نظام آینده بلاتردید نقش کلیدی خواهد داشت و این مطلب را از تئوری پردازی ساموئل هانتینگتون در «برخورد تمدن ها» و نوشته ریچارد نیکسون که اعتراف می کند قرن بیست و یکم قرن ظهور اسلام است می توان مشاهده کرد.
دولت های غربی به طور اعم و دولت ایالت متحده آمریکا به طور اخص نسبت به این انقلاب با خصومت و کینه برخورد نموده و این امر ناشی از دو اصل بود: یکی وابستگی شدید و مطلق رژیم گذشته به غرب و به ویژه آمریکا و در واقع به خطر افتادن غرب در ایران بود و دوم اینکه اصولاً انقلاب های بر پایه ارزش های دینی و اسلامی، نظام های فکری سکولار لیبرال غرب را به چالش کشیده و پیش بینی ها و تئوری های آنها را مخدوش می کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی که با بهت و حیرت اغلب دولت ها مواجه شده بود برای کشورهای بلوک شرق دو مشکل اساسی به وجود آورد: اول اینکه با توجه به چارچوبه های تحلیل مارکسیستی چگونه می توان این انقلاب را تحلیل و چرایی و چگونگی آن را توجیه کرد، انقلابی که نه بر پایه معیارهای اقتصادی قابل تبیین بود و نه انگیزه ها و ارزش های دینی مسلط بر آن در آن چارچوبه تحلیل قابل توجیه و استدلال بود و از طرف دیگر با توجه به روابط حسنه ای که اغلب آنها با رژیم شاه داشتند به چه ترتیبی روابط خود را با رژیم انقلاب تنظیم نمایند.
در مورد دولت های اسلامی می توان گفت که بازتاب انقلاب اسلامی در این دولت ها که عموماً پایگاه مردمی نداشته و وابستگی جدی به جهان غرب و به ویژه آمریکا داشتند به طور کلی منفی بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت هر دولتی که در اثر این تحول در ایران برای آینده خود احساس خطر بیشتری می کرده است بازتاب انقلاب اسلامی منفی نیز بوده و عکس العمل های فوری این دولت ها را نیز بر همین اساس می توان مشاهده کرد
و جالب اینکه هر دولتی که از اکثریت قوی تر شیعیان برخوردار بوده و یا دارای اقلیت نسبتاً چشمگیری از شیعیان بوده است، به خاطر هراس از شورش و خیزش مردمی در این کشورها عکس العملی تندتر نشان داده است، به طوری که دولت بعثی عراق که بر ملتی که اکثریت آنها شیعه هستند حکومت می کرد به طرز وصف ناپذیری با انقلاب اسلامی برخورد کرد و نهایتاً هم جنگ بی رحمانه ای را علیه این نظام نوپا آغاز نمود که نه تنها طولانی ترین جنگ قرن بیستم بود بلکه خسارات جانی و مالی هنگفتی برای هر دو ملت بر جای گذارد.
در جمع بندی از بازتاب انقلاب اسلامی بر دولت های اسلامی می توان به جرأت ادعا کرد که این دولت ها از انقلاب اسلامی نه تنها استقبال به عمل نیاوردند بلکه به نوعی برخورد منفی با این پدیده متوسل شدند و این شرایط علی رغم گذشت یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی البته با درجات متفاوت همچنان ادامه دارد.
بیداری اسلامی
بلاتردید احیاگری و بیداری جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهوم جدیدی پیدا کرد و از مرحله نظر به عمل و واقعیت رسید. از حدود یک قرن قبل اندیشمندانی هم چون سیدجمال الدین اسدآبادی در جهان اسلام ظهور کردند که ندای بازگشت به اسلام و تقابل با فرهنگ غرب را سر می دادند، در این مسیر نهضت ها و گروه هایی نیز شکل گرفت ولی پیروزی انقلاب اسلامی به همه مسلمانان به اثبات رساند که مسئله بازگشت به اسلام تنها یک خیال و نظر نبوده بلکه می تواند واقعیت هم داشته باشد.
پان اسلامیسم خوابیده است، با این حال ما باید این امکان را در نظر داشته باشیم که اگر پرولتاریای جهان (مستضعفین) بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضد غربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام و حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا ممکن است پژواک های یک عصر قهرمانی را منعکس سازد.
اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.
این انقلاب بر مسلمانانی که پیرو مکتب اهل بیت بودند یعنی بر شیعیان جهان تأثیر فوق العاده شگفتی داشت و می توان ادعا کرد که جایگاه شیعیان جهان را از حاشیه و پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل نمود. شیعیانی که در طول چندین قرن نه تنها همواره در اقلیت بوده و آماج حملات شدید تبلیغاتی به ویژه توسط حکام و خلفای بلاد اسلامی قرار می گرفتند و الزاماً با تکیه بر اصل تقیه حتی از بروز افکار و اندیشه های خود هراس داشتند با این پیروزی جانی دوباره گرفته و در صف اول مبارزه با استکبار قرار گرفتند.
شرق شناسان و اسلام شناسان غربی که تا این زمان توجه چندانی به مکتب تشیع نداشته و اسلام را از دریچه اکثریت می دیدند و مطالعات و تحقیقات خود را بیشتر بر پایه شناخت اسلام از دیدگاه اهل سنت و جماعت قرار داده بودند، ناگهان متوجه این غفلت بزرگ خود شده، احساس کردند که از نظر شناخت مکتب تشیع در تاریکی و ابهام شدیدی بسر می برند و در همین راستا که مسیر تحقیقات خود را تغییر داده و با تشکیل کنفرانس ها و سمینارهای مختلف و متعدد و انتشار مقالات و کتب گوناگون در جهت شناخت بهتر این مکتب تلاش وسیعی را آغاز کردند.
حتی می توان به جرأت ادعا کرد که شناخت اسلام از دید غیرمسلمانان که قبلاً معطوف به شناخت تعالیم اسلامی با تعبیر اهل سنت و جماعت بود تحول اساسی پیدا کرده و گرایش به درک بیشتر اسلام از دیدگاه مکتب تشیع بیشتر شد.
اگر چه آثار دقیقی در دسترس نیست ولی اطلاعات موجود بیانگر این واقعیت است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد کسانی که از دریچه مکتب اهل بیت به دین اسلام گرویده اند، به طور چشم گیری افزایش یافته است، در حالی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صرفاً کسانی از این مسیر اسلام را انتخاب می کردند که در اثر آشنایی و برخورد با ایرانی ها و یا شیعیان به صورت تصادفی تحت تأثیر قرار می گرفتند.
مهمتر از همه تأثیر و بازتاب عظیمی که انقلاب اسلامی در میان شیعیان لبنان بوجود آورد و آنها را که با وجود داشتن اکثریت نسبی در گذشته در شرایط سیاسی- اجتماعی اسفناکی به سر می بردند، ناگهان زنده و بیدار کرده و در جامعه ازلبنان آنها که به عنوان محرومین می شناخت بمب های متحرکی ساخت که توانستند در تقابل با اشغالگران در مدت کوتاهی پنج قدرت بزرگ غربی را بدون دادن کوچکترین امتیازی وادار به فرار از این کشور کنند. امروز در حقیقت حزب الله لبنان به عنوان نماد خارجی بازتاب انقلاب اسلامی همچون ستاره ای بر سینه این انقلاب تلألو می کند.
لبنان نه تنها کانال حضور انقلاب اسلامی در کل جهان عرب است، بلکه مهمترین کانال برای اثرگذاری بر مسأله قدس، فلسطین و منازعه اعراب و اسرائیل است. این سر پل همچنان فعال و پویا بوده و با خروج اسرائیل از جنوب لبنان پس از 22 سال چنین تلقی می شود که حزب الله و مقاومت اسلامی که بازوی انقلاب اسلامی به حساب می آیند
، سهم بسزایی در این امر داشتند.
چنانچه در تقارن یا توالی انقلاب اسلامی ایران، حرکت سیاسی- اسلامی متشابهی در هر یک از کشورهای اسلامی اتفاق افتاده باشد، می توان این فرضیه را با قوت بیشتری بیان کرد که این امر معلول انقلاب اسلامی بوده است. برای نمونه هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مردم عراق- علی الخصوص شیعیان به صورت توده ای یا تشکیلاتی- هیجانات و واکنش های وسیعی، مشابه مردم ایران نشان دادند که می توانست ناشی از تأثیر انقلاب اسلامی باشد.
عراق به عنوان یک کشور مهم عربی با اکثریت شیعی و قدرت نفتی، کانال مناسب دیگری برای حضور و صدور انقلاب اسلامی در جهان عرب بود. چنانچه تحولات انقلاب اسلامی ایران، عراق را متأثر سازد، رنگ عجمی و دافعه آن، در بین اعراب کم شده و از طریق این کشور، انقلاب اسلامی توانایی آن را می یابد که به سراسر ممالک عربی گسترش یابد. چنین ظرفیتی می تواند یکی از دلایلی باشد که توسط کانال های مختلف، موجب ترغیب صدام حسین برای حمله به ایران شود.
در بحرین نیز با توجه به اکثریت شیعه در این جزیره انقلاب اسلامی تأثیر عمیقی بر مردم آن گذارد به طوری که امیر بحرین موقعیت خود را به شدت متزلزل دیده و بر فشار دولت علیه شیعیان افزود و محیط خفقان آورتر از گذشته بوجود آورد تا این که اخیراً پادشاه جدید بحرین با درک از قابل دوام نبودن شرایط خفقان آور و انفجارآمیز گذشته، آزادیهای نسبی برقرار کرد و به شیعیان نقش بیشتری در ساختار این دولت داده است.
در افغانستان، پاکستان و عربستان سعودی اگر چه شیعیان در اقلیت هستند ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سهم بیشتر و در عین حال سازنده تری نسبت به گذشته در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه خود پیدا کرده اند. در مجموع می توان این طور نتیجه گرفت که بازتاب انقلاب اسلامی بر شیعیان در ابعاد زیر بوده است:
* انتقال از حاشیه به مرکز ثقل جهان اسلام
* گرایش محققین و کارشناسان و اسلام شناسان به شناخت بیشتر تشیع
* گرایش غیرمسلمانان و حتی مسلمانان اهل سنت به مکتب تشیع
* ایجاد روحیه انقلابی و در واقع الگوبرداری از انقلاب اسلامی در تقابل با استکبار جهانی
* پیدایش امواجی از اسلام سیاسی در میان شیعیان که خواهان بخش یا تمامی قدرت و حکومت هستند.
* تشدید چالش دیرینه بین مثلث لیبرالیسم، کمونیسم و اسلام در منطقه وجدی گرفته شدن اسلام به عنوان یک مکتب سیاسی و اجتماعی از سوی مخالفان و موافقان اسلام.
* مطرح شدن اسلامگرایی شیعی به صورت یک نیروی جدی سیاسی با پشتوانه وسیع مردمی که حتی احزاب غیرمذهبی و مخالف نیز در روابط و رقابتهایشان خواهان بهره گیری از آن هستند و برای این منظور امتیازاتی می دهند.
بازتاب انقلاب اسلامی بر اهل سنت
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران انتظار می رفت جوامعی که از نظر بنیادهای عقیدتی و سوابق تاریخی زمینه مناسب تری برای تحقق انقلاب دارند به پاخاسته و قیام کنند، در این باره انتظار می رفت کشورهایی مانند مصر، الجزایر و ترکیه از این لحاظ که واجد سابقه مبارزاتی و در تاریخ گذشته خلافت های اسلامی را هم تجربه کرده بودند، در این مسیر پیشگام باشند ولی چنین نشد. بلکه نخستین حرکت در کشوری که دارای قومیت های متعدد بوده و کمترین درصد مسلمانان را داشت بیشترین بازتاب را بر جای گذاشت.
در اینجا به طور مختصر به این سازوکارها که در مکتب تشیع وجود داشته و جوامع اهل سنت فاقد آن بودند می پردازیم:
1- تفسیر و تعبیر از ویژگی ها و صفات حاکم (اولی الامر):
از دیدگاه اهل تشیع حاکم جوامع اسلامی نه تنها باید قادر و مسلمان باشد، بلکه عدالت هم جزو شرایط و صفات اصلی و تفکیک ناپذیر حاکم اسلامی است.
وگرنه اطاعت از آن حاکم غیرعادل نه تنها ضروری نیست بلکه باید علیه او نیز قیام کرد. در حالی که برای فقهای اهل سنت شرط مسلمان بودن و قاهر بودن برای حاکم اسلامی کفایت می کند و اطاعت از وی بر همه مسلمانان واجب است. بدیهی است با توجه به این نظریه فقهی، قیام علیه حکام مسلمان کشوهای اسلامی که در عین حال فاسد و دیکتاتور هم هستند را مشکل می سازد و به همین علت نهضت های اسلامی در جوامع اهل سنت عموماً در فکر براندازی این نوع از حکومت ها نبوده بلکه به شیوه اصلاحی با آنها برخورد می کردند.

- ۹۵/۰۶/۰۴