پروژه دانشجویی مقاله در مورد جامعه شناسی ترابری با تمرکز بردو محور دسترسی و امنیت تحت word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد جامعه شناسی ترابری با تمرکز بردو محور دسترسی و امنیت تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد جامعه شناسی ترابری با تمرکز بردو محور دسترسی و امنیت تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد جامعه شناسی ترابری با تمرکز بردو محور دسترسی و امنیت تحت word :
جامعه شناسی ترابری با تمرکز بردو محور دسترسی و امنیت
مقدمه
آنچه در این نوشتار بطور اجمالی مورد بررسی قرار میگیرد، واکاری مسائلی است که شاید تاکنون آنگونه که ایجاب میکرده، بدانهاپرداخته نشده است. تحلیل و آنالیز مسائل اجتماعی و فرهنگی در طراحیهای شهری پیش از اجرائیاتی که مهندس عمران، معماری و شهرسازی را درگیر مینماید، اهمیت دارند، چرا که اساساً ضرورت و فلسفه طرح هر پروژهای از همین ناحیه یعنی مطالعات اینچنینی نمود مییابد.
حرکت و رفت و آمد بعد از پیکره شهر، اولین منظرهای است که جلب توجه مینماید و طبیعتاً در رشتههای عمران، شهرسازی و دیگر رشتههای مرتبط با طراحی شهری، بحث حمل و نقل و رفت و آمد عمومی زمینهای است که سهم عمدهای از مطالعات این رشتهها را دربر میگیرد، اما همانگونه که یادکردیم، بررسیهای غیرفیزیکی نیز که از منظری دیگر این پدیده عمومی، یعنی رفت و آمد را نظارهگر میشود، از ضرورتی بالا برخوردار است.
اگر فرض مبنی بر وجود موجودی متحرک در حرکتهای شهر بر مدار انسان جزء فرهنگ و یا جزء اجتماع باشد، شاید موفق شدهایم تا حد بالایی منظر موردنظر را بیابیم.
مهندسی ترابری از شاخههای مهندسی عمران است که بررسی فیزیکی این مساله را به دوش
میکشد، اما آنگاه منظر فیزیکی، به منظری اجتماعی تبدیل گردد، باید نام دیگری را برای این مطالعات برگزید و آن جامعهشناسی ترابری است. دراین پژوهش که اهمیت آن از دید نگارنده، طرح ضرورت توجه به این منظر مطالعاتی است، همچنین به بررسی دو مقوله شهری پرداخته شده است؛ بررسی جوانب میزان دسترسی در سکونتگاهها و محلات شهری و مطالعه امنیت تردد در معابر شهری و غیرشهری که هر دو مقوله از منظری غیرفیزیکی مورد بررسی قرار گرفتهاند. بدون شک این بخش از مطالعات و جایگیری در خورشان در مسیر ساخت و ساز شهری از مطالعه،
طراحی، اجرا و سپس مدیریت شهری میتواند به شکل مطلوبی کارگشای بسیاری از مشکلات فعلی باشد.
شهر
شهر، مجموعهای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است. تعریف شهر چندان ساده نیست، چرا که از یک سو از شکلها، روحیهها، افراد، فضاهای سبز، طبیعتها و مواد طبیعی تشکیل شده و دارای ساختهایی جهانی، ریختشناسی اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی متفاوتی است و از سوی دیگر کسانی که تعاریفی از شهر ارائه دادهاند، نیز دارای تخصصها و نگرشهای مختلفی بودهاند و هر کدام متناسب با آن دیدگاه خود را بیان نموده، اما بطور کلی شهر یک پدیده طبیعی (مجموعهای از مواد، ساختمانها، خیابانها و ;) و انسانی (شامل ظرفیت تفکر افراد، فرهنگها، الگوهای زندگی افراد و ;) است.
فرهنگ و فرهنگ شهری
جامعهشناسان، فرهنگ را مجموعهای از باورها، نمادها، ارزشها و هنجارها تعریف کردهاند که تمامی کنشهای انسانی در حیطه آن صورت میگیرد، اما فرهنگ و شهر دو پدیده مکمل هستند. میتوان گفت که شهر، صورت است و فرهنگ، محتوای آن. یعنی شهر جسم و روح، محتوای آن است. یکی جنبه خارجی و دیگری جنبه داخلی آن است.
با توجه به تعریف که در بالا ذکر شد، شهر پدیدهای فرهنگی، روانشناختی، اجتماعی و زیستی است. در این راستا «پارک» نیز اظهار میدارد که شهر محل تجمع روانها و فرهنگهاست. شهر نه تنها با فرهنگ و نیازهای مربوط به اسکان، هویت مییابد، بلکه فرهنگ نیز ویژگیهای بخشهای مادی (تمدن)و غیرمادی (روانی، اخلاقی، فکری و ;.) خود را از شهر میگیرد. از این رو شهرها، فرهنگی و فرهنگها، شهری هستند. در نهایت میتوان اشاره نمود که فرهنگ عدالت اجتماعی به شیوههای نمادی شفاف و عینی بوده و درصدد ارائه بهترین شیوههای زندگی و جنبههای سکونت است.
جامعهشناسی شهری
همانگونه که اشاره گردید، شهر محل وقوع همه پدیدههای اجتماعی است و بنابراین شهر را میتوان آزمایشگاه جامعهشناسی دانست. در این راستا رشته جامعهشناسی شهری، به مطالعه و بررسی این دسته از پدیدهها مشغول است. جامعهشناسان و نظریهپردازان از مکتب شیکاگو تا دورکیم، تونیس، پارک، برگس، ویرث و دیگران از منظرهای مختلف به تحلیل و بررسی اجزایی از اجتماع شهر پرداختهاند. اما مسائلی که عموماً در این رشته مورد بررسی قرار میگیرند، مسائلی همچون سیاست شهری، فرهنگ شهری، برنامهریزی شهری، آسیبشناسی شهری، نوگرایی و فرانوگرایی شهری، نابرابری و سازمان اجتماعی، توسعه اقتصادی و مسائل دیگری که امروز در جامعهشناسی شهری نو مطرح است، همچون نوگرایی، جامعه زیستی، فعالیت سیاسی و
جریانات مربوط به جامعه اطلاعاتی و ارتباطات دیجیتالی، اما در این نوشتار به طور مختصر به مسائلی از جامعهشناسی شهری اشاره میگردد که مرتبط با موضوعات موردنظر باشد.
برنامهریزی شهری
برنامهریزی، کوششهای اندیشمندانه آدمی است برای یافتن راههایی که به اتخاذ بهترین تصمیمات برای تامین رفاه و ایجاد ترقی او منجر میشود.
برنامهریزی از دیدگاه مسائل اجتماعی و اقتصادی به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگی جامعه به انواع زیر تقسیم میشود:
الف) برنامهریزی کلی (کلان) Marco planning
ب) برنامهریزی بخشی Sectorial planning
ج) برنامهریزی خرد Micro planning
د) برنامهریزی ملی National planning
ه( برنامهریزی منطقهای Regional planning
و) برنامهریزی شهری Urban planning
ز) برنامهریزی روستایی Vural planning
اما برنامهریزی با مراحل زیر صورت میگیرد:
• جمعآوری آمار و اطلاعات؛
• تجزیه و تحلیل؛
• ارزشیابی؛
• تعیین اولویتها؛
• اجرا؛
اکنون پس از طرح مقدمات و تعاریف فرهنگ شهری، جامعهشناسی شهری و برنامهریزی شهری، نوبت به تحلیل موضوع موردنظر از این منظرها میرسد.
مهندسی ترابری
یکی از مسائل مهم شهری، حرکت است که از زوایای بسیاری میتواند مورد توجه قرار گیرد. در رشته مهندسی ترابری این موضوع به دو مولفه جداگانه حمل و نقل و دسترسی تقسیم میگردد که طبعاً حول هر یک از این مولفهها، مسائل متعدد دیگری جهت بررسیهای عمیقتر نمود مییابد.
دسترسی (Acces)
در آغاز لازم است برخی کلید واژههای جامعهشناسی شهری مرتبط با موضوع دسترسی تعریف گردد.
نظم نمایشی (Expressive order): نظمی که در آن مردم با یکدیگر و نیز با محیط فیزیکی کنش متقابل برقرار میسازند و تجربههای خود را به منصه ظهور میرسانند.
نظم زیستی (Biotic order): دلالت دارد بر طیف وسیعی از کنشهای غریزی که مردم دارا هستند.
مکان محلی (Locale): یک منطقه فیزیکی موردنظر به عنوان صحنه کنش متقابل که دارای مرزهای وسیعی است، بطوری که امکان تمرکز کنش متقابل را به هر شیوه یا شیوه دیگر میسر میسازد.
اجتماع ملی (Locality): دلالت دارد بر نظام اجتماعی محلی.
همانگونه که از تعاریف برمیآید، شهر مجموعهای از مکان محلها و اجتماع محلهاست که انسانها به مثابه شهروندان بر اساس ترکیبی از نظم زیستی و نمایشی به کنش و واکنش مشغولند. اینکه انسان به عنوان موجودی اجتماعی در ارتباط دائم با دیگران است، شکی نیست، اما شکل این ارتباط آنقدر گسترده است که جامعهشناسان بخشی از آن را به عنوان ارتباط غیرشفاهی نامیدهاند. همچنین شیوههای پوشش، سبک خانهها و کالاهایی که در پیرامون خود دارند. همچنین با استناد به آرایش رفتار شهروندان میتوان ماهیت آنها را به جنبههای عملی فعالیت (مادی و زینتی) و جنبههای نمایشی فعالیت (احترام) تقسیمبندی نمود.
از سوی دیگر بر اساس تئوریهای «گافمن» مکان و محل ارتباط میتواند به دو منطقه پشت صحنه جلوی صحنه تقسیمبندی نمود که منطقه جلوی صحنه اکثراً شامل بخش پررنگتر جنبههای نمایشی فعالیت میباشند. همه اینها گویای پیچیدگیهای روابط انسانی و تاثیرگذاری و تاثیرپذیریهای ناشی از آنها به اقتضاء منظر و موقعیت هر ارتباط است.
نگارنده با تشبیه جریان ارتباطات انسانی نسبت به مکان به جریان سیال، برای تحلیل جریان ارتباطات. به تعبیر علم سیالات از شیوه تحلیل اویلری استفاده نموده که در آن یک محل به مثابه یک حجم کنترل (Control vilume) درنظرگرفته میشود و بر پایه قواعد عمومی جریان (ارتباطات)، تحول و تاثیر آن نسبت به حجم کنترل (محل) بررسی میگردد.
در اینچنین بررسی نقش متقابل جریان ارتباطات و مکان یا به تعبیری بهتر، تاثیرات دوسویه مکان محل و اجتماع محل نسبت به یکدیگر بیشتر موردنظر است تا تحلیل صرف ارتباطات. در توصیف قواعد عمومی جریان ارتباطات میتوان به نظریه تونس اشاره نمود. وی روابط اجتماعی را به دو کیفی
ت تقسیمبندی مینماید:
أ. گزلشافت که شامل همبستگی ابزاری و غیرتخصصی و غیرصمیمی است.
ب. گماینشافت که شامل روابط صمیمی و خصوصی میباشد.
بر همین اساس بحث آنالیز و تقسیمبندی مکانها به نسبت کیفیت روابط میآید. اولین تقسیمبندی بارز، تفکیک شهر و روستا از یکدیگر است. ویرث روابط صمیمی را به روستا و همبستگی ابزاری را به شهر نسبت میدهد. اما «یانگ و ویلموت» به عنوان منتقدان «ویرث» با به پیش کشاندن اصطلاح روستاییان شهری توضیح میدهند که بجای قومیت خاص، موقعیت طبقاتی و گردهمایی همسن و سال و خویشاوندان میتوانند عامل پدیدآورنده روابط اجتماعی سازمان یافته و گرم و صمیم در شهرها باشند.
از دیگر ویژگیهای روابط در فضای عمومی شهر بایدبه دو اصل اساسی اشاره نمود:
1 طبقهبندیهای توسعه اجتماعی و قومی؛
2 پیوند شبکههای خانوادگی.
با این وصف میتوان به روشنی دریافت که در شهر فعالیتها بیشتر توسط انسان صورت گرفته و دارای نظمی انسانی است، در حالی که در روستاها فعالیتها دارای نظمی زیستی میباشند. اما در روابط بین فضاهای شهری و مسائل اجتماعی و فرهنگی میتوان به نظریات مختلفی اشاره نمود. «پلگرینو» با بیان روابط بین ارزشها، بخشها و فضاهای شهری، به همبستگی ارزشهای فرهنگی و بازآفرینی خرده فرهنگها در فضای شهر اعتقاد دارد. در زمانها و مکانهای خاص، فرهنگها و نمادها در نهاد جامعه بوجود آمده و هویتی را پدید میآورند و متناسب با زمان نظمی فرهنگی از کنشها، نمادها و ارزشها ایجاد میشود.
دقیقاً از همین جاست که محل وقوع کنشهای اجتماعی باید مورد بررسی قرار گیرد. در این نگارش محل سکونت یا همان محله به عنوان مکان محل، سوژه میباشد. از ویژگیهای محلهها میتوان اشاره نمود که در این اماکن از لحاظ احداث خیابانها و فضاهای فعال، باورها و آداب و رسوم، شباهتهایی را شاهدیم. سازمان خانوادگی و قرابت همسایگی امتیاز مهمی در بسترهای محلی به شمار میروند. محله نقشپذیری گروهی و قومی با کارکرد انسجام در حیات شهری دارد و در عین حال تحت تاثیر جنبه کالبدی و اجتماعی محلههای دیگر است. محله دارای ابعاد کالبدی
وجودی، اجتماعی و نمادی است و به نسبت این ابعاد میتواند محل توسعه و یا آسیب باشد که برای بررسی آنها سلسلهای از مطالعات اجتماعی، اقتصادی همچون بررسی وضع خانوار، علت سکونت در محله، نواقص محله از نظر خانوار، وظایف و عملکردهای محله، شغل و طبقه اجتماعی مردم محله، ساخت اقتصادی منطقه، جمعیت و ; را ایجاب مینماید.
اهمیت عوامل اجتماعی را باید در تاثیر متقابل آن در طرحهای شهرسازی، فرمگیری مجموعههای فیزیکی، ساختمانها و بافتهای شهری، بوجود آمدن محلات شهری، ارتباطات عناصر مختلف محلات ساختمانها و معابر با یکدیگر و مرکز محلات شهری، ارتباط و بسط روابط بین محلات مخت
لف شهری با یکدیگر جستجو کرد.
آنچه به این بحث مربوط میگردد، تاثیر مطالعات شبکه ارتباطی است که در نهایت روشن گردد که تا چه اندازه عوامل اجتماعی میتوانند خود را به عنوان یک ضرورت اساسی در مطالعات مهندسی ترابری و شبکه حمل و نقل شهری مطرح نمایند.
در مطالعات DSQ که توسعه اجتماعی محله موضوع آن میباشد، مسائل اجتماعی محلات به جدیت مورد بررسی قرار میگیرد. یکی از مسائل مهم که متوجه محلات است، حاشیهای شدن محلات است. «میلبرت» معتقد بود که شهر همیشه به عنوان یک کل همگن نیست، ساکنین همه بخشها همان احساس ساکنین مرکز شهر را ندارند. شهر به عنوان نماد مرکز میباشد. تعارض بین مرکز و حومه ساده نیست و گاه میتواند از لحاظ جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی مشکلآفرین شود. طبیعتاً یک محله نیز میتواند با دچار شدن به آسیبهایی حاشیهگرا، دچار تعارضهایی نسبت به دیگر محلات و مرکز شود. برای خروج محله از حاشیهگرایی، باید آن را اعتبار بخشید و به حالت معیار (خود توسعهای) درآورد. محله باید دارای امکانات اجتماعی، سازمان بازارهای مربوط به اسکان و کارکردهای شهری مرتبط با شکلگیری، فرهنگ ، اوقات فراغت و ;. باشد. از سوی دیگر این راهکار، یعنی سیاستهای معیارگرای محلات با فرآیندهای تمرکززدا (که تاثیرات آن در مقیاس کلان شهری نیز قابل مشاهده است) به مدیریت کنشها میانجامد که بر اساس آن میتوان از لحاظ سیاسی و فرهنگی، کنشهای مطلوبی را برای محلهها ارائه نمود.
محلات در هر سطح و موقعیتی با مسائل و مشکلات خاصی مواجهند؛ محلات غیرهنجار، هسته مرکزی، باغ محلهها، HBM, HLM و یا محلات متروپلها (شهرهای جهانی) که با چالشهای نوینی مواجهند، همچون چندفرهنگی، فردگرایی، در سبک زندگی تفکیک اجتماعی و فضایی چندگانه و ;، اما هرگز تنها راهکار مقابله با چالشها و مدیریت توسعهای کنشها، سیاست خودـتوسعهای نمیباشد، چرا که آنگونه در تعریف قواعد عمومی ارتباطات آورده شده است، نقطه آغازین و
سببساز هرگونه چالش و توسعهای را باید در این ناحیه جستجو کرد. ارتباطات را نیز به مثابه یک جریان وصف نمودیم. طبعاً اگر این جریان بنا به هر دلیل تنها در یک محدوده جاری باشد، کارکردهای حاشیهای یافته و به عنوان عامل رکود بجای تحرک در محله ایفای نقش مینماید.
عدم دسترسی بیرونی مکان محلها باعث ایزوله گشتن مکانهایی گشته که همین مساله آسیبها و مشکلاتی را متوجه آن اجتماع محل مینماید. رکود، سکون، عدول از رفتارهای مدنی و سیر به سوی رفتارهای سنتی و بومی و مشخصههای روستا، پایین ماندن سطح انتظار به علت
فقر ارتباطات، رقابت و تنشهای مثبت، عدم تحرک اجتماعی و فرهنگی، حد بالای جاذبه اجتماعی با کارکردهای آسیبزا، وابستگی فاقد معنا به محیط طبیعی، چندگانگی فرهنگی و بسیاری مسائل دیگر که بحث در رابطه با هر یک از این مقولههای اجتماعی، مجالی گستردهتر میطلبد. اما روشن گردیده که افزایش و کاهش گستره و امکان روابط در محلات چگونه میتواند عمق و سطح وسیعی از مسائل اجتماعی را دستخوش دگرگونی کند. به عنوان مثال مکانیسم و چگونگی برون رفت از رکود فرهنگی، با افزایش ارتباطات را اینگونه میتوان توضیح داد که فرهنگ را اساس جامعه، یعنی نیاز، تشکیل میدهد و ریشه در پدیدههای اجتماعی دارد.
با توجه به طرح زیر مشاهده میگردد که رویارویی و مواجهه با پدیدهها و دادههای جدیدتر، عامل پیدایش نیازهای جدیدتر است و نهایتاً تحرک است که در نمای کلی طرح مشاهده میگردد.
شاید از همین منظر است که «نواریل» بر روابط وجود بین پیشرفتهای حمل و نقل و ارتباطات از یک سو و ارزشها و فرهنگ از سوی دیگر تاکید میکند و معتقد است افزایش امکان تحرک انسانها، نقش جدیدی را در تحرک خانواده، فرهنگ و آداب و رسوم جوامع ایفا میکند. بنابراین ضریب دسترسی یک منطقه از شاخصههای اساسی در تبیین کیفیت و سکونت یک منطقه محسوب میشود و یکی از مهمترین عوامل شکاف میان مناطق از لحاظ اقتصادی و اجتماعی، مساله دسترسی است.
به عنوان مثال یکی از شروط اصلی متعادل کردن بازاز زمین، توسعه شبکه جابجایی است. در هر منطقهای که دسترسی بهبودی یابد، قیمت زمین در آنجا به همان نسبت افزایش مییابد و کمدرآمدها همیشه ناچارند در مناطقی زندگی کنند که از دسترس خوبی برخوردار نیستند.
بحث پیرامون ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و .. دسترسی در محلات مجال گستردهتری میطلبد، اما میتوان به موارد زیر به عنوان ابعاد حیاتی متاثر از دسترسی اشاره نمود:
مسکن و دسترسی، دسترسی و درآمد، دسترسی و آموزش، دسترسی و خانواده و فرهنگ، دسترسی و تعلق اجتماعی، دسترسی و توزیع نامتعادل فضایی. نکته جالب توجه آنکه هر منطقه میزانی متعادل از دسترسی را ایجاب میکند. این به معنی آن است که دسترسی بیشتر از حد متعادل میتواند چالشزا و بحرانآفرین باشد. بالا بودن حجم ترافیک عبوری از داخل سکونتگاه میتواند پایین آمدن احساس تعلق اجتماعی ساکنین و کاهش ارتباطشان با همسایگان را پدید آورد.
رفتار انسان متاثر از محیط اطراف است. محیط فیزیکی اطراف سهم عهدهای در این رفتار دارد. محیط آرام میتواند عامل ایجاد رفتار متین و آرام گردد. بالعکس، محیطهای پررفت و آمد و سر راهی مانع ایجاد احساس تعلق گشته و احساس سر راهی و موقت بودن را در ساکنین پدید میآورند که همین خود زمینه و بستر اجتماعی و روانی بسیاری از آسیبهای اجتماعی میگردد. تمرکز و تراکم انواعی از آسیبهای اجتماعی در برخی مناطق و سکونتگاههای شهری دلایل فرازمینی ندارد.
در نهایت آنکه شاید یک مهندس ترابری هیچگاه با اینگونه مطالعات روبرو نشود، اما همین کافی است که بداند آنچه که برایش محاسبات و روابط را بکار میگیرد (دسترسی و جابجایی) چیست؟ و اساساً چه کارکردها و چه ابعادی دارد؟ و اینکه میتوان و باید سوژه را از منظری غیرفیزیکی مطالعه کرد. چرا که در بسیاری از موارد یک راه حل فیزیکی ممکن است نتواند به حل مشکلات شهری منجر شود. از هم پاشیده شدن فرم محلات، روابط اجتماعی ساکنین آن و الگوی زندگی د
ر محلات در رابطه با توسعه شبکه راهها، کاهش حجم ترافیک و دسترسی به عناصر مختلف شهری است و با توجه به آن که شهرهای ما از نظر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی از انسجام خاصی برخوردارند، نمیبایست تمام عوامل شهری را فدای چنین توسعهای نمود.
ایمنی
یکی از مقولات مهم در مبحث ترابری و حمل و نقل درون شهری و برون شهری، کاهش خطرات و خسارات احتمالی است، چرا که در صورت عدم کنترل و هدایت اشیاء متحرک در محدودهای خاص، طبیعتاً برخورد یا تصادف رخ خواهد داد. ایمنی را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد:
اول، منظری فیزیکی است که بر اساس آن سازمانها و نهادهای ذیربط به طراحی و محاسبات فیزیکی میپردازند. به عنوان مثال راهنمایی و رانندگی وظیفه تهیه علائم رانندگی، اداره راه موظف به مهندسی طرح هندسی راه، شهرداری به دفع خطرات و ایجاد تسهیلات برای عابرین پیاده و ;. مشغولند.
اما منظر دوم، سوژه را از زاویهای دیگر به نمایش میگذارد. از این منظر، نقطه مشترک همه تحرکها و رفت و آمدها و کنترل کننده عامل اساسی در راستای دستیابی به ایمنی انسان است. بنابراین تمرکز و محوریت اصلی با فرصتها و تهدیدهایی است از ناحیه انسان در رعایت یا عدم رعایت قوانین و قواعد ایمنیزا ایجاد میگردد.
ایمنی ترابری به سه مبحث: انسان، راه و وسیله نقلیه مربوط میگردد. منظر مورد اشاره ما، از بین این سه، اولی را به عنوان کاربران، بخش عمده قضیه میداند. بنابراین اینکه انسان به عنوان کاربر هوشمند اقلیم ترابری چگونه میتواند در راستای تحقق ایمنی ایفای نقش موثری داشته باشد. باید کنشهای اجتماعی انسان را در گسترهای از حیات اجتماعی که رفت و آمد در آن جریان دارد، بررسی نمود.
در تحلیل نحوه سوگیری این دسته از کنشهای جمعی با علم به وجود دو عامل درونی و بیرونی جهت دهنده، میتوان منشاء کنشها را در عواملی نظیر اجبار، متابعت و مشارکت یافت. اجبار رعایت قانون به شیوهای قاطع و در عین حال شکننده بوده و قانونگریزی را نیز درپی دارد. بدین معنی که این روش بیش از آنکه ایجابی باشد، سلبی بوده و نهادینگی رفتاری را در پی خواهد
داشت. این نوع تدابیر را میتوان در جرایم تعیین شده نیروی انتظامی ملاحظه نمود. از سوی دیگر، تشدید سیاستهای این چنینی، رفتار مزبور را از جایگیری مناسب به دور کرده و بانی مقاومتهایی چون نافرمانی مدنی میگردد و تنشها را به سطوح دیگر منتقل میکند. اما متابعت اجتماعی که در حوزه مطالعاتی روانشناسی اجتماعی جای میگیرد، از هنجارها و قواعد عمومی پذیرفته شده حکایت دارد، اما تا اندازهای ناآگاهانه و غیراختیاری که طبعاً به تناسب و در راستای قواعد موجود دائماً باز تولید میگردند.
متابعت اجتماعی مولفهای همیشگی و ما به ازای طبیعی برای کنشهای افراد در اجتماعات است. یعنی صرفاً یک واکنش است. بنابراین بحث بیشتر روی آن وابسته به عوامل پدیدآورنده و پذیرا کننده هنجارهای عمومی است. آنچه تا این مرحله از این نوشتار برآمده، آن است که ضمانت اساسی زمانی پدید میآید که رفتارهای امنیتزا به طور ارگانیک از سوی کاربران خروجی یابند. کارکردهای این شکل از رفتار را میتوان با اشاره به مشارکت اجتماعی تبیین نمود.
عرصههایی در زندگی جمعی وجود دارد که آنها را از خرده نظام اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مجزا میسازد. چنین عرصههایی به عمل متقابل گروههای اجتماعی در رابطه با پیرامون آنها مربوط و متکی است، همچون مباحث شهروندی. مشارکت اجتماعی در معنای وسیع کلمه که دربرگیرنده انواع کنشهای فردی و گروهی به منظور دخالت در تعیین سرنوشت خود و جامعه و تاثیر نهادن بر فرآیندهای تصمیمگیری درباره امور عمومی است،. میزان و سطح مشارکت مردم در انواع گروهها و برنامههای اجتماعی (همچون انجمنهای داوطلبانه و سازمانهای غیردولتی) به عنوان یکی از شاخصههای توسعه درنظر میآید.
در دو رهیافت کلی میتوان به مشارکت نگریست:
1 اصالت عمل اجتماعی که به مشارکت به عنوان جزئی از وظایف شهروند فعال مینگرد.
2 اهداف دیگر (علائق جزئی و فردی) که به مشارکت در معنای ابزارگرایانه خویش مینگرد، کمااینکه رویکردهای دیگری را نیز میتوان نسبت به این مقوله شناسایی نمود.
رویکرد ابزاری جهت تحقق سیاستهای از پیش تعیین شده، رویکرد توسعهای دخیل در فرآیندهای آموزشی و توسعهای و رویکرد حق انسان، مشارکت حقی انسانی ضروری و نه تفننی. به هر صورت مشارکت اجتماعی هر نوع فعالیتی است که دربرگیرنده اثرپذیری و اثرگذاری باشد و نتایج زیر را در پی دارد:
1 دلگرمی، دفع یاس و ناامیدی و رویگردانی و انزواطلبی و تنفر عمومی؛
2 خلاقیت (هوشمندی و نوآوری)، یافتن جایگاه در نقشه مهندسی اجتماعی؛
3 رقابت (کسب مقبولیت بیشتر)؛
- ۹۵/۰۶/۰۱